اسفار صفر

وبلاگ شخصی ایمان صفرآبادی فراهانی

اسفار صفر

وبلاگ شخصی ایمان صفرآبادی فراهانی

اسفار صفر

وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ مَن فِی الأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللّهِ إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾

«اگر از بیشتر مردم روى زمین پیروى کنى [و آرا و خواسته‏هایشان را گردن نهى] تو را از راه خدا گمراه مى‏کنند؛ آنان فقط از خیال و پندار پیروى مى‏کنند، و تنها به حدس و خیال تکیه مى‏زنند.» (۱۱۶)
سوره انعام

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی

و این چنین بود بت پرستی

دوشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۱، ۱۲:۳۵ ق.ظ

یا حکیم

21/12/1390- یکشنبه

منوجان- سالن کانون امام جعفر صادق

ساعت 9:47

امروز صبح به دست هادی بیدار شدم. این بیدار شدن ما هم شده مصیبتی عظیم. این هادی ساعت 8 با ما کار داره، ساعت 6 بیدار باش میزنه. منم که خودمو میزنم به بیخیالی و تا 7:45 راحت میخوابم. نکته دیگه اینه که از شیوه ای برای بیدار کردن استفاده میکنه که من ازش متنفرم. با پا میزنه به آدم که: پاشو بینم. من از این شیوه بیدار کردن به شدت بدم میاد به طوری که دلم میخواد همونجا پاشم طرفو بزنم اما خوب جلوی خودم رو میگیرم. نکته جالبش اینه که این مجتبی ناهید رو با احترام میزنه روی شونش که بلند شو اونوقت با من اینطوری! بگذریم.

بلند شدیم با آقای ناهید رفتیم قلعه.هادی هم رفت فرمانداری. قلعه در واقع دو الی سه تا برج باقی مانده از قلعه ای است متعلق به دولت اشکانی.و تمدنی که بود و نیست. نکته جالب در مورد این قلعه شیوه نگه داری از آن است . در روی قلعه یک استخر آب ساخته بودند که الان تخریب شده است و خب سوالی که برای آدم پیش میاد اینکه که مگر جای دیگری در این شهر نیست که شما روی قلعه باستانی استخر زده اید.دیگر اینکه شیوه بازسازی و مراقبت به شکل ناشیانه ای صورت گرفته به شکلی که قسمت های باز سازی شده بسیار نمایان است.

هر گاه به این جاهای باستانی میرسم چند چیز باهم ذهنم را مشغول میکند.اول اینکه چه تمدنی بوده است و چه مردمانی بودند و حالا چیزی از آنها نمانده و از این شر و ور ها.چیز دیگر نگه داری و اهمال مسوولین میراث فرهنگی و مسوولین تبلیغاتی است که هر چه بگوییم کم گفته ایم در این رابطه.

نکته بعدی این بزرگنمایی  از تمدن های گذشته است که به نظر من با مرده پرستی در ارتباط است و البته تقابل غرب با اسلام و اینکه میخواهند با بزرگ کردن این تمدن ها چه چیزها را به رخ بکشند و اسلام را تنها پدیده ای اجتماعی متعلق به هزار و چهارصد سال پیش نشان بدهند که اگر مخرب نبوده حداقل این تاثیراتی که معتقد به آن هستیم را هم نداشته است. و البته افزایش حس ناسیونالیستی که به نظر من دو ریال ارزش ندارد و فقط برای کولی گرفتن از جماعت است که : ببینید ایران فلان بوده و بهمان. و همین بزرگنمایی خود باعث انفعال و کوچک بینی خود و عدم حرکت میشود و البته چون مظاهر دنیایی تمدن قدیم مورد تاکید است اگر حرکتی هم باشد به سمت دنیا است و این خود چاه ویلی است برای این تمدن اسلامی که تازه میخواهد شکل بگیرد. نمونه این بزگنمایی ها را به راحتی میتوان در مشهوراتی دید که در باره کوروش کبیر نقل هر مجلس است و مهم نیست در آن مجلس  انسان های تحصیل کرده باشند یا ویا تحصیل نکرده ،چون درهر صورت بر روی مشهورات ذهنی که بر روی آن کمترین تاملی نکرده اند نظر میدهند و خب در این بین گناه بیشتر بر روی قشر مثلا تحصیل کرده است. در هر صورت این مزخرفات یکسان است.

نکته دیگر نگاه به تاریخ است و اینکه اگر اگر به ما گفته اند بروید تاریخ را مطالعه کنید نگفتند بروید ببینید و حسرت دنیای از دست رفته گذشتگان را بخورید، گفتند که بروید و عبرت بگیرید که این دنیاست که علی رغم بزرگی تمدنشان هیچ چیز جز مشتی خشت نمانده است. یکی نیست بگوید آخر ملت حسرت چه چیز را میخورید؟ دنیای آنها برای شما چیزی نمیشود که. اگر هم میخواهید دنیای امروز را بسازید.که البته این خود به تنهایی(اگر محور و غایت حرکت باشد) کار عبسی است. و ای ملت اینقدر که حسرت دنیای  گذشتگان را میخورید آیا حسرت نماز شب های نخوانده و یا حتی نماز قضای خود را خورده اید؟ بگذریم. سرم درد گرفت و بیشتر از آن دلم گرفت...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۳/۰۱
ایمان صفرآبادی

منوجان

تاریخ

خاطره

نظرات  (۱۴)

مخالفم
ولی گفتنش در اینجا نیست
صحبت زیاد است
مطلبی در این باب اگر لازم شد می نویسم
من ناسیونالیستی رو دوس دارم
باهاش مخالف نیستم
بازم خیلی تند رفتی
اومدم قسمت دوم شاگرد تنبل ها رو بخونم!وای خیلی سخت بود جناب صفر آبادی.فکر کنم دو سه باری باید بخونمش تا همه اش رو بفهمم.
اما کمی از دغدغه تون رو حفظ می کنم.پدرم همیشه میگه تاریخ رو قوم غالب نوشته.و از کجا معلوم که در زمان مثلا کوروش آیا واقعا همه چیز عالی بوده یا اینها حرفهای تاریخ نویسان درباریه!
ما ایرانی ها زنده کش مرده پرستیم.حدودا یک هفته پیش یکی از اساتید ادبیات کشور فوت شدند و من در یکی از وبلاگها دیدم که یهو درمدح این استاد چندین مطلب طویل گذاشتن و نوشتن که ایشون استادم بوده و ال بوده و بل! من موندم حالا که استاد مرد باید قدرشو بدونیم؟
حالا شاید حکایت حرف شما باشه.به نظرم حفظ آثار تاریخی باید برای این باشه که من نوعی برم و ازون هنر معماری قدیمی رو یادبگیرم و کشف کنم چطور باغهای معلق بابل ساخته شد. و شما باید برید در زمینه رشته ی خودتون اطلاعات قدیمی ازشون در بیارید.وگرنه که فقط جنبه ی بصری دارند!شاید کمی حظ بصری ایجاد کنند!
عبرت گرفتن حرف پوچیه به نظرم.از چی قراره عبرت بگیریم؟از جنگ و خونریزی هاشون؟یا از برادرکشی هاشون؟کدومشون غیر از این بوده؟حتی وکیل الرعایا هم جنگ کرده و اون بلا رو سر آقامحمدخان آورده!چه برسه به کوروش کبیر.
پاسخ:
در ضمن همون طوری که در ابتدای قسمت اول گفته شد تاریخ ایران رو تازه قوم غالب هم ننوشتن.قوم مغلوب نوشتن. یعنی غربی ها.بعد غرب زده ها هم همون رو بلغور کردن.
بی ربطه ولی ... یه بنده خدایی جلوی خاله ام منو اینطوری بیدار کرد طفلی خاله ام قلبش گرفت و زد زیر گریه و حالا گریه نکن کی گریه کن که چرا با گلنار من اینطوری کردی؟چرا؟چرا اینطوری بیدارش کردی....
تا حالا فکر کردید به این دوستتون بگید جور دیگه ای بیدارتون کنه؟شاید به اشتباه فکر می کنه این روش بیدار کردن یعنی صمیمیت!
ضمنا عکس قشنگی بود فقط اون برج وسطش چی بود؟ خیلی مدلش فرق داشت. نکنه همونی بود که گفتید دارن بازسازیش می کنن؟
این که یه برج مدرنه!پس قسمت باستانیش کو؟
پاسخ:
در مورد برج هم بگم که اصل قلعه خشت و گلی بوده و این برج مربوط به قسمت خشتی قلعه بوده و سالم تر مانده.البته به نطر بازسازی هایی شده.اما آن بازسازی های نمایان روی برج نبود.بلکه در قسمت های پایینی برج بود که در عکس مشخص نیست.
«حس ناسیونالیستی دو ریال ارزش ندارد ! » نظر شماست و محترم. ولی من این حرف شما را قبول ندارم و عکس شما، حس ناسیونالیستی بسیار شدیدی نسبت به ایران و نوع حاکمیتش (اینجا شاید حس ناسیونالیستی تعریف نشه) دارم.
با بقیه حرف ها موافقم بجای حسرت خوردن در مورد زندگی گذشتگان کاری از پیش نمیره و بیشتر تیشه به ریشه ی تمدنی که باید بسازیم می زنیم !
پاسخ:
البته در ایران طی چند سال گذشته ناسیونالیسم با نوعی باستان گرایی افراطی مخلوط شده و وضعیت را بغرنج تر کرده.
اول سلام.دوم ببخشید غرب زده ها اون تاریخ رو بلغور کردن یعنی چی؟
غربی ها قوم مغلوب هستن؟
بی ربطه ولی میشه بگید غرب زدگی چیه؟ و ایرادش چیه؟
به نظرتون اینکه چیزهای مفید از غربی ها یاد بگیریم که باعث پیشرفتمون بشه مثلا از دستاوردهای پزشکی شون استفاده کنیم هم غرب زدگی حساب میشه؟
پاسخ:
در مطالب بعدی خودم بیشتر به این موضوع خواهم پرداخت.
سلام.ممنون.ببخشید.
خوب آخه من خیلی وقت نیست با وبلاگتون آشنا شدم وهنوز نتونستم همه مطالبتون رو بخونم.
عذر تقصیر.
بله چشم حتما میرم بقیه رو می خونم. دیگه تکرار نمیشه جناب صفرآبادی.
باز هم صمیمانه پوزش می طلبم از اینکه وقت شریفتون رو گرفتم.
اما اون شکهایی که در محافل علمی جهان وجود داره رو نگرفتم. امیدوارم فرصتی پیش بیاد با هم بحث کنیم.ذهن من پر از سوال شده؟؟؟؟امیدوارم در پست ها بعدیتون جوابمو بگیرم.
پاسخ:
ببخشید اگر لحنم تند بود.
ظهر بود...

علی به خانه آمد

فاطمه به استقبالش رفت

علی نگاه غمگینی به فاطمه انداخت

با بغضی به بزرگی تاریخ آهسته به همسرش گفت:

تا دیروز مردم سلام نمی کردند

اما جواب سلامم را می دادند

امروز...

به هرکس سلام کردم جوابم را نداد.....

آهی کشید...

منتظرتون هستم.......................................
سلام.
اول : لحنتان اصلا تند نبود.
دوم : در شب آرزوها بهترین ها را برایتان آرزو دارم.
سوم : در شب آرزوها التماس دعا
چهارم : پیشاپیش از دعایتان ممنون.
میشه خواهش کنم یه مطلب در مورد سوم خرداد بنویسید؟البته اگه با اهداف اصلی وبلاگتون تناقض نداره.
ممنونم.
منظورم آزادسازی خرمشهر و آهنگ محمد نبودی ببینی شهر آزاد گشته خون یارانت پرثمر گشته...
همون آهنگی که برای خیلی ها موجبات تمسخر و خنده رو پدید میاره و برای افرادی همچون من و مادرم زنده شدن خاطرات پر درد و تلخ زمان جنگ در خوزستان...
همون زمانی که صدای آژیر می اومد و بعد صدای رها شدن موشک ها و بعد می گفتی الان دیگه باید اشهدت رو بخونی و یکبار می فهمیدی خانه ی همسایه ات رفته رو هوا و همه شهید شدن...
و....
پاسخ:
اما مطلبی به ذهنم نمیاد فعلا
سلام.ممنون . پس امیدوارم هر موقع به ذهنتون رسید بنویسید.شاید خاطرات من و مادرم هم بتونه کمکی کنه اگه خواستید البته.

دوستان من،مثل گندمند!
یعنی یک دنیابرکت ونعمت، نبودن شان،قحطی وگرسنگی است
ومن چه خوشبختم که خوشه های طلائی گندم دراطرافم موج میزند
مهربانى تان راقدر میدانم وآنرا در سیلوی جان نگهداری خواهم کرد . . .
وقتی افراد خشک مغزی وجود این آثار را بت پرستی و تایید دوران شاهانه و پرچم مخالفت با اسلام بدانند
آثار باستانی اینگونه می شود
به خاطر شما در نظر دارم علاوه بر آسفالت کردن خلیج فارس و پارک شهر بگوییم این خرابه ها را شخم بزنند و یونجه بکارند تا خیال شما هم راحت و به تولید ملی مملکت هم کمکی و امانیست محوری و ناسیونالیستی وهر چی ((ایستی)) مخالف شما هست هم داغون شود
به جانت این کار را خواهم کرد!
البت که میدانم همان خشک مغزان این کار را شروع کرده اند!!
به جانت دیگر لازم نیست من اینکار را بکنم!!!
دمشان گرم که تاریخ و مردم را هیچ به حساب نمی آورند
(( بحث بخواهی در آینده نزدیک خواهم نوشت ))
سلام.آپدیت نمی کنید ؟ به علت امتحاناتت ؟
من کی بیام که آپدیت کرده باشید؟
مرحمت کنید یه حدودی رو بگید.چهارشنبه خوبه؟ نه؟ پنج شنبه چطور؟ نه ؟ جمعه که دیگه حتما خوبه؟ باز هم نه ؟ شنبه امتحان دارید ؟ خوب آخر هفته ی آینده چطور؟
آهان. راهشو خودم پیدا کردم!!!! خدا یه عقلی و یه چشمی به من بده...
خبرنامه تون رو دیدم.ممنونم.
خوب مشکلات حل شد!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی