اسفار صفر

وبلاگ شخصی ایمان صفرآبادی فراهانی

اسفار صفر

وبلاگ شخصی ایمان صفرآبادی فراهانی

اسفار صفر

وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ مَن فِی الأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللّهِ إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾

«اگر از بیشتر مردم روى زمین پیروى کنى [و آرا و خواسته‏هایشان را گردن نهى] تو را از راه خدا گمراه مى‏کنند؛ آنان فقط از خیال و پندار پیروى مى‏کنند، و تنها به حدس و خیال تکیه مى‏زنند.» (۱۱۶)
سوره انعام

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ» ثبت شده است

شیوه جدید توسعه و قدرت

در واپسین سال های سده پانزدهم میلادی، ایزابل ملکه خونریز کاستیل، به همراه شوهرش، فردیناند شاه آراگون، سپاهی عظیم را به سوی آخرین بقایای دولت های مسلمان آندلس به حرکت درآورد. مورخین می نویسند او کشتزارها را پایمال کرد و پس از غارت و تخریب روستاها، شهر مقالا(مالاگا) را چنان محاصره کرد که، به گفته ویل دورانت، "مردم اسب ها و سگ ها و گربه هایی که در شهر یافت می‌شد کشتند و خوردند و سپس از گرسنگی ده‌ها و صد‌ها جان سپردند یا بر اثر ابتلا به امراض مردند." مهاجمان پس از فتح شهر 12هزار تن از سکنه آن را به بردگی بردند.

Ferdinand of Aragon Isabel of Castileصحنه عروسی ایزابل و فردیناند

در دوم ژانویه 1492 شهر غرناطه(گرانادا)، پس از محاصره ای سخت و مقاومتی قهرمانانه، که نه ماه به درازا کشید، تسلیم شد و واپسین امیر مسلمان اروپای غربی تبعید شد. ایزابل و فردیناند در میدان بزرگ شهر زانو زدند و خدای را سپاس گفتند که پس از 781 سال اسلام را از اندلس بیرون انداخته اند. بدین سان شهری که چشم و چراغ و مایه مباهات سراسر اروپا بود سقوط کرد و این گوهر تابناک تمدن بشری خاموش شد.

عکسی قدیس وار از ایزابل و فردیناند(کافیه یک سرچ ساده انگلیسی کنید تا موجی از این عکس ها رو ببینید)

هفت ماه بعد در اوت 1492، یک ماجراجوی دریایی ایتالیایی به نام کریستف کلمب از سوی ایزابل راهی سفری دور و دراز شد تا با غارت هند افسانه ای گنجینه انباشته حکمرانان آزمند اروپا را انباشته تر سازد.کلمب بی آنکه بداند آمریکا را کشف!! کرد و افتخاری!! دیگر بر افتخارات!! ایزابل و فردیناند افزود.

در این زمان در گوشه ای دیگر از شبه جزیره ایبری، "مانوئل ثروتمند"، شاه حریص پرتغال با رشک نظاره گر پیروزی های این دو بود. او خود از "شهسواران"(شوالیه های) جنگ های صلیبی علیه مسلمانان آندلس بود و همو بود که به‌سان همتایان اسپانیایی اش واپسین بقایای تمدن اسلامی را به خاک و خون کشید.دربار پرتغال، که پیشتر "هنری دریانورد" را راهی دریاها کرده و تجارت جهانی برده را بنیاد نهاده بود، نمیخواست در این مسابقه تاراجگری عقب بماند. مانوئل، پنج سال پس از سفر کلمب، واسکودوگاما را راهی دریاها کرد.گاما در سال 1498 به ساحل هند رسید.

بدینسان، تاریخ فصلی نوین را گشود که سال 1492 مبدا آن است ، سال سقوط غرناطه و "کشف" آمریکا. این حوادت نقطه عطفی در تاریخ تمدن بشری است و آغاز زرسالاری جهانی.

و این است سرآغاز داستان ما!

پ.ن: این مطلب و مطالبی از این دست عموما از کتاب "زرسالارن یهودی و پارسی ..." نوشته عبدالله شهبازی انتخاب شده است و میشود.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۱ ، ۲۳:۱۶
ایمان صفرآبادی

یا حکیم

21/12/1390- یکشنبه

منوجان- سالن کانون امام جعفر صادق

ساعت 9:47

امروز صبح به دست هادی بیدار شدم. این بیدار شدن ما هم شده مصیبتی عظیم. این هادی ساعت 8 با ما کار داره، ساعت 6 بیدار باش میزنه. منم که خودمو میزنم به بیخیالی و تا 7:45 راحت میخوابم. نکته دیگه اینه که از شیوه ای برای بیدار کردن استفاده میکنه که من ازش متنفرم. با پا میزنه به آدم که: پاشو بینم. من از این شیوه بیدار کردن به شدت بدم میاد به طوری که دلم میخواد همونجا پاشم طرفو بزنم اما خوب جلوی خودم رو میگیرم. نکته جالبش اینه که این مجتبی ناهید رو با احترام میزنه روی شونش که بلند شو اونوقت با من اینطوری! بگذریم.

بلند شدیم با آقای ناهید رفتیم قلعه.هادی هم رفت فرمانداری. قلعه در واقع دو الی سه تا برج باقی مانده از قلعه ای است متعلق به دولت اشکانی.و تمدنی که بود و نیست. نکته جالب در مورد این قلعه شیوه نگه داری از آن است . در روی قلعه یک استخر آب ساخته بودند که الان تخریب شده است و خب سوالی که برای آدم پیش میاد اینکه که مگر جای دیگری در این شهر نیست که شما روی قلعه باستانی استخر زده اید.دیگر اینکه شیوه بازسازی و مراقبت به شکل ناشیانه ای صورت گرفته به شکلی که قسمت های باز سازی شده بسیار نمایان است.

هر گاه به این جاهای باستانی میرسم چند چیز باهم ذهنم را مشغول میکند.اول اینکه چه تمدنی بوده است و چه مردمانی بودند و حالا چیزی از آنها نمانده و از این شر و ور ها.چیز دیگر نگه داری و اهمال مسوولین میراث فرهنگی و مسوولین تبلیغاتی است که هر چه بگوییم کم گفته ایم در این رابطه.

نکته بعدی این بزرگنمایی  از تمدن های گذشته است که به نظر من با مرده پرستی در ارتباط است و البته تقابل غرب با اسلام و اینکه میخواهند با بزرگ کردن این تمدن ها چه چیزها را به رخ بکشند و اسلام را تنها پدیده ای اجتماعی متعلق به هزار و چهارصد سال پیش نشان بدهند که اگر مخرب نبوده حداقل این تاثیراتی که معتقد به آن هستیم را هم نداشته است. و البته افزایش حس ناسیونالیستی که به نظر من دو ریال ارزش ندارد و فقط برای کولی گرفتن از جماعت است که : ببینید ایران فلان بوده و بهمان. و همین بزرگنمایی خود باعث انفعال و کوچک بینی خود و عدم حرکت میشود و البته چون مظاهر دنیایی تمدن قدیم مورد تاکید است اگر حرکتی هم باشد به سمت دنیا است و این خود چاه ویلی است برای این تمدن اسلامی که تازه میخواهد شکل بگیرد. نمونه این بزگنمایی ها را به راحتی میتوان در مشهوراتی دید که در باره کوروش کبیر نقل هر مجلس است و مهم نیست در آن مجلس  انسان های تحصیل کرده باشند یا ویا تحصیل نکرده ،چون درهر صورت بر روی مشهورات ذهنی که بر روی آن کمترین تاملی نکرده اند نظر میدهند و خب در این بین گناه بیشتر بر روی قشر مثلا تحصیل کرده است. در هر صورت این مزخرفات یکسان است.

نکته دیگر نگاه به تاریخ است و اینکه اگر اگر به ما گفته اند بروید تاریخ را مطالعه کنید نگفتند بروید ببینید و حسرت دنیای از دست رفته گذشتگان را بخورید، گفتند که بروید و عبرت بگیرید که این دنیاست که علی رغم بزرگی تمدنشان هیچ چیز جز مشتی خشت نمانده است. یکی نیست بگوید آخر ملت حسرت چه چیز را میخورید؟ دنیای آنها برای شما چیزی نمیشود که. اگر هم میخواهید دنیای امروز را بسازید.که البته این خود به تنهایی(اگر محور و غایت حرکت باشد) کار عبسی است. و ای ملت اینقدر که حسرت دنیای  گذشتگان را میخورید آیا حسرت نماز شب های نخوانده و یا حتی نماز قضای خود را خورده اید؟ بگذریم. سرم درد گرفت و بیشتر از آن دلم گرفت...

 

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۱ ، ۰۰:۳۵
ایمان صفرآبادی