در اینجا در مورد کتاب هایی که خوانده ام مطالب کوتاهی می نویسم
1392/1/31
ابله
اثری از داستایوفسکی که خیلی نپسندیدم. کشش خوبی داشت داستان ولی به طرز عجیبی اتفاقات رو پیش بینی میکردم که از من بعیده و همین جذابیت اثر رو برای من کم میکرد. یک جای اساسی هم به نظرم منطقش لنگ میزد. با این وجود پرداخت خیلی خوبی داشت و من نمره 7.5 از 10 رو بهش میدم. البته در این نمره علاقه درونی من به نویشندگان روس بی تاثیر نبود. کلا از رمان های روس بیشتر خوشم میاد.
نمایش نامه خرس
اثری از چخوف. خیلی خوب بود. یک نمایش یک صحنه ای خوب.
8 از 10
شماره 7 و8 مجله داستان
شماره 7 بهتر بود. با این وجود 8 هم سطح قابل قبولی رو داشت. به خصوص پرونده چخوف و همچنین روایت هایی که از آیت الله زابلی نقل شده بود.
رهیافت های اقتصادی اسلام
مجموعه مقالاتی از امام موسی صدر. که خیلی جالب بود به خصوی در حوزه توزیع ثروت و کار. به نظرم در حوزه مصرف چیزی نداشت و این نقطه ضعف اساسی کار بود.
8.5 از 10
سفرنامه ناصرخسرو
فقط سفر اول حج را خواندم. خیلی خلاصه بود ولی توصیف شهر ها حیرت انگیز بود. از توصیف شهر بدون دانستن باورها میتوان فهمید که قومی یکتا پرست در این شهر ها میزیند چیزی که از شهر های الان اصلا نمیشود فهمید.
7 از 10
اول کتاب جنود عقل و جهل
حقیقتا میشود فهمید که این کتاب را یک اسلام شناسِ عارفِ حکیم نوشته است. و این همه در امام خمینی جمع میشود. نوشتار کتاب هم بسیار جالب و پر کشش بود. البته از فصل دوم به بعد یک مقدار فلسفه اش غلیظ شد که من بُریدم و دیگر نخواندم. دکتر فیاض میگفت باید حتما بخوانیمش.
معراج السعاده
جدا کتاب اخلاق نوشتن با همچین متنی هنری است که از هر کسی ساخته نیست. ملا احمد نراقی این کتاب را خیلی شاعرانه تر و عرفانی تر از شرح رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) نوشته.
1391/10/14
حکایت عشق بی قاف بی شین بی نقطه
کتابی کوتاه از مصطفی مستور و چند داستان کوتاه تر
خلاصه کوتاه و جالب و غمناک
و البته سرگرم کننده
از نشر چشمه
تجربه جالبی بود خواندن این کتاب 60 صفحه ای با 6 داستان
از 10 به این کتاب 8 میدهم
1391/10/10
من مدیر جلسه ام
کتاب جالب و خواندنی که به دلیل اینکه خاطرات چند نفر است زیادی از نظر کیفی بالا و پایین میشود.
بهترین فرازش هم به نظر من 3 قسمت هستند.
فرازی که خاطره دیدار نماینگان کاندیداها با آقا بود. قسمت خاطرات دکتر یامین پور و قسمت خاطرات شیعه کشمیری.
از 10 به این کتاب 6.5 میدهم
1391/10/1
خوشی ها و روزها
اثری از مارسل پروست که توسط مهدی سحابی ترجمه شده.کتاب مجموعه ای است از چند داستان کوتاه و چند نوشته و طنز های کوتاه که پروست تا قبل از 25 سالگی نوشته است و در روزنامه ها و نشریات مختلف منتشر شده است. داستان ها اکثرا فاقد داستانی برای روایت است که بخواهیم به آنها داستان بگوییم.داستان ها بیشتر شرح حال های روحی و روانی افراد مختلف در شرایط مختلف است و اتفاق محور نیست و بیشتر بر اساس روحیات انسانی است. داستان ها بیشتر در محیط های اشرافی میگذرد و گاها نگاهی تمسخر آمیز به زندگی آنها دارد.اما انچه خیلی به چشم می آید این است که پروست تا این سن (25 سالگی) هیچ شناختی از باقی اجتماع خود ندارد.
به این کتاب 5 میدهم.
1391/9/26
1390/10/20
دنیای قشنگ نو
در باره این کتاب اظهار نظرهای متفاوتی شنیدهام. برخی این کتاب را بسیار خوب توصیف کردهاند، برخی آن را اثر جالب و قابل تامل دانستهاند و در آخرین نظر یکی از خوانندگان این کتاب به من گفت که انتظارش از کتاب بیش از اینی بود که هست.
از یک نگاه من این کتاب را بهترین کتاب علمی-تخیلی میدانم که تاکنون خواندهام و از منظری دیگر من هم انتظاری بیشتر از پایان این کتاب داشتم.
این کتاب توسط آلدوس هاکسلی نوشته شده است و زمانی که اتفاقات کتاب در آن میافتد سال 600 فورد است. کتاب یک دیدگاه انتقادی به دنیای تکنولوژی زده آغاز قرن بیستم میلادی دارد که تا هماکنون نیز این جو تکنولوژی زده را در اطراف خود میبینیم و به قولی میتوان گفت تکنولوژی پادشاه بیتاج و تخت دنیای کنونی ماست. دنیایی که شاید بتوان در کتاب انسان تک ساحتی هربرت مارکوز هم دید (این کتاب هم اکنون در حال مطالعه است).
در دنیای قشنگ نو انسانها در درون لوله های آزمایشگاهی به دنیا میآیند و داشتن پدر و مادر و البته پدر یا مادر بودن باعث شرمساری فرد در جامعه است. اوج این شرمساری را میتوان در صحنهای ببینیم که شخص وحشی در کارخانه تلقیح، مدیر کارخانه را پدر خطاب میکند و همه اطرافیان از خنده اشک از چشمانشان سرازیر میشود. در دنیای قشنگ نو خانواده وجود ندارد.
در این دنیای قشنگ نو انسانها دارای طبقهبندی هستند و این طبقهبندی از دستکاری ژنتیکی و دستکاری در رشد جنین وجود دارد تا حتی در آموزش های دوران خردسالی که به شکل وحشیانهای طبقات پایین را از کتاب و طبیعت متنفر میکنند. این شکل وحشیانه هماکنون نیز وجود دارد. و این طبقه بندی در سطح بینالمللی و در سطوح مختلف اجتماعی در دنیای کنونی قشنگ نوی ما نیز هست.(به عنوان نمونه کوچک مستند let's make money را میتوانید مشاهده کنید)
در این دنیای قشنگ نو آزادی جنسی در اوج خود است و هرکس بیش از مدتی معمول با دیگری باشد، اساسا دچار مشکل است.انسان ها در رابطه با هم در این دنیای آزاد صحبت میکنند که انگار دارند درباره قطعاتی گوشت صحبت میکنند و جالب اینجاست که آزادی در این دنیا مفهومی مغشوش و نامفهوم است.در این دنیای قشنگ نو تنها انسانی که در رابطه با انسانهای دیگر احساس دارد شخصیت "وحشی" است که از دنیای خارج از این دنیا و از وحشیکده به دنیای قشنگ نو پایی گذارده است.
در این دنیا انسانها مسخ هستند.مسخ سوما، مسخ رنگها و رنگارنگی اطراف خود، مسخ آزادی جنسی، مسخ کالا، مسخ مصرف و مسخ لذت و مسخ خواب آموزیهای دوران کودکی و نوجوانی. نکته جالب شباهت شدید این خواب آموزیها با تبلیغات و تلویزیون و رسانه است که شیوه کسب معرف را در اجتماع به کلی دگرگون کردهاند وبا خود به ناکجاآباد میبرند (برای درک این مطلب کتاب زندگی در عیش مردن در خوشی نوشته آقای نیل پستمن قابل توصیه است).
اینکه بخواهم در رابطه با کل کتاب دنیای قشنگ نو صحبت کنم کار سختی است زیرا تک تک شخصیت های کتاب عمیق و نماینده قشر وسیعی از جامعه هستند.
اما انتقادی که میتوانم به این کتاب کنم در واقع به دیدگاه هاکسلی برای خروج از این امپراتوری وسیع و پرقدرت است. در واقع شخصیت وحشی و کارهایش این راهکار است که در خود کتاب هم با شکست مواجه میشود. دنیای خارج از دنیای قشنگ دنیای جادو،کثیفی و خرفات و دنیای سرخپوستی است و این خود شاید یکی از نقاط ضعف کتاب باشد.شاید هم هاکسلی میخوهد با رندی دو سر طیف شکست بشریت را به نمایش بگذارد، دو سر طیف افراط و تفریط و عدم توازن.عدم توازنی که دنیای قشنگ نوی ما در یک سر آن ایستاده و شاید در حال گذار به آن است.
در مجموع "دنیای قشنگ نو" یکی از بهترین کتابهایی بود که تاکنون خواندهام.کتابی که حرف خود را صریح میزند و علی رغم این صراحت اصلا مزه آن کام انسان را آزار نمیدهد. دنیای قشنگ نو پیشبینی خوبی از دنیای پس از خود داشته و دنیای 500سال آینده را با حرکت کنونی این دنیا پیشبینی کرده است و البته میتوان مصادیق بارز تمثیلات کتاب را در کمتر از 100 سال پس از انتشار آن دید.
این دنیای قشنگ ماست از پشت عینک آلدوس هاکسلی: دنیای قشنگ نو
کتاب جنود عقل و جهل مگه از استاد محمد اسفندیاری نیست ؟؟