اسفار صفر

وبلاگ شخصی ایمان صفرآبادی فراهانی

اسفار صفر

وبلاگ شخصی ایمان صفرآبادی فراهانی

اسفار صفر

وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ مَن فِی الأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللّهِ إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾

«اگر از بیشتر مردم روى زمین پیروى کنى [و آرا و خواسته‏هایشان را گردن نهى] تو را از راه خدا گمراه مى‏کنند؛ آنان فقط از خیال و پندار پیروى مى‏کنند، و تنها به حدس و خیال تکیه مى‏زنند.» (۱۱۶)
سوره انعام

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی

مردم بر ضد مردم

دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۲۰ ب.ظ

یا حکیم

فیلم رسوایی مسعود ده نمکی فیلمی نبود که من بخواهم در موردش بنویسم. اما نگاه این فیلم به مردم در کنار فیلم پذیرایی ساده باعث این نوشتار بوده است.

اول از همه تکلیف خودم رو با چند مساله روشن کنم. اینکه از طرفی میگویند ده نمکی فیلم فارسی میسازد و از طرفی او را با مخملباف مقایسه میکنند به نظر من پارادوکس است. نمیشود هم مثل مخملباف بود و هم فیلم فارسی ساخت. ده نمکی (حداقل در این فیلم) دو وجه شباهت به مخملباف دارد. یکی اینکه هر دو در سینما روضه میخوانند و دیگر اینکه هر دو فیلمشان ضدمردم است. تفاوت عمده این دو در فیلم سازی هم این است که مخملباف وقتی روضه میخواند دیگر فیلم نمیسازد چیزی میسازد که اسمش را میتوانی فیلم بگذاری ولی روضه است وبس،ولی ده نمکی فیلم میسازد و حداقل اینقدری هست که برای کوبیدنش میگویند فیلم فارسی است. اگر کسی فیلم فارسی میسازد که دیگر شبیه مخملباف نیست. مخملباف فیلم فارسی هم نمی ساخت.

دیگر اینکه مقایسه قبح شکنی ده نمکی و جیرانی در سینما هم درست نیست. دوستی میگفت که اگر به خاطر قبح شکنی فیلم جیرانی و یا گشت ارشاد به خیابان ها میریزند باید برای این فیلم هم بریزند. من با این حرف کاملا مخالفم. چون قبح شکنی این دو در یک سطح و یک شکل نیست.(البته من با این رویکردهای حزبی به سینما مخالفم). این رو الان بازش نمیکنم.

اما اصل بحث من برمیگردد به اینکه فیلم ضد مردمی چه فیلمی است. توهین به مردم کجاست؟ "پذیرایی ساده" ضد مردمی است یا "رسوایی" و "زندگی با چشمان بسته" ؟

ضد مردمی این نیست که مردم را بی چیز و ندار نشان بدهی. ضد مردمی این نیست که مردم خالی از ارزش نشان بدهی. ضد مردمی این نیست. این پله بعد از بی مردمی است این پله بعد از "پله آخر" است. این مرحله قبل از ضد مردمی است. این جایی است که شما مینشینی و فلسفه اخلاق میبافی از خودت و این پله اول ضد مردمی بودن است. این فلسفه بافی است. این فلسفه بافی اخلاق بی اخلاقی است. این اخلاق بی پایه اومانیستی است که با بی مایگی خود به تفسیر بی اخلاقی میپردازد. این ضد مردمی نیست، اصلا کاری به مردم ندارد. این چیزی است که در پذیرایی ساده درآمده و ما به آن گفته ایم ضد مردمی.   و پذیرایی ساده در برابر رسوایی باید سرش را بالا بگیرد که ضد مردمی نبود و این انگ را در پیشانی گرفت، اما رسوایی ضد مردمی بود و در تیتراژش قرآن و اذان پخش کرد.

اما ضد مردمی چیست؟ چرا من به رسوایی و زندگی با چشمان بسته و خیلی دیگر از فیلم های ایران انگ ضدمردمی بودن میزنم؟

ضد مردمی این است که من مخاطب در فیلم پشت سر شخص اول بایستم. بایستم و ببینم که مردم در صورت شخص اول و در واقع من مخاطب تف می اندازند و از این مردم و شعورشان که در حد من مخاطب نیست بیزار بشوم. ضد مردمی این است که من مخاطب در کنار شخصیت اصلی فیلم پنجه در پنجه مردم فیلم بگذارم و آنها را در مقابل خودم ببینم و دلم بخواهد که بخاطر حماقتشان، خرخره شان را بجوم. ضد مردمی یعنی اینکه مردم در فیلم آنقدر احمق باشند که مردم در جایگاه مخاطب به خاطر حماقتشان از آنها بدش بیاید. ضد مردمی یعنی اینکه منِ مردم در سینما و پای فیلم با منِ مردم که در فیلم است دست به یقه بشوم و منِ مردم، منِ مردم را احمق بدانم و بدبخت و بد و آشغال. ضد مردمی یعنی مخاطب که خود مردم هستند ضد مردم باشند.یعنی منِ مردم که با یک بلیط از مردم در آمده ام و مخاطب شده ام به خودم اجازه بدهم بعد از فیلم بگویم مردم همینطورن، که مترادف جمله مردم همینطور اشغال هستند، است.

و این همه،رسوایی در 15 دقیقه پایانی هست. و زندگی با چشمان بسته در 1 ساعت پایانی هست و اخراجی ها 3 در تمام دقایقش هست و پذیرایی ساده اصلاٌ نیست. و ربطی ندارد که چند دقیقه از یک فیلم ضد مردمی باشد. همین که یک دقیقه اش باشد کافی است که ضد مردمی باشد. چون مردم را در برابر مردم قرار داده ایم. به مردم گفتیم آشغال، اما جرات نداشتیم خودمان بگوییم گذاشتیم مردم خودشان به خودشان بگویند آشغال.

پس نوشت1: با وجود تمام حرف هایی که زدم به نظرم رسوایی منهای 15 دقیقه آخرش از متوسط سینمای ایران بالاتر بود و از دو کار آخر ده نمکی هم بهتر بود. هرچند خیلی ده نمکی زده بود. یعنی اگه کسی نمیدونست فیلم مال ده نمکیه 10 دقیقه اول رو که میدید میفهمید سازنده این فیلم و "دارا و ندار" یکی هستند. ولی در مجموع به نظر من رسوایی فیلم خوبی بود و از دیدنش اصلا پشیمان نشدم و کلا نگاهم به شخص ده نمکی بعد از این فیلم مثبت تر شد.

پس نوشت 2: اینکه ده نمکی عکس آیت الله قاضی و حاج آقا دولابی رو در طراحی صحنه و کادر بندی پرت میکنه توی صورت مخاطب که یعنی این دو شخصیت لاحافدوز و شیخ مثلی از آن دو شخص والا مقام هستند هم خیلی توی ذوق میزد. کلا از این کارش خوشم نیامد.

پس نوشت 3: ظاهرا ده نمکی نفهمیده دوتایش باهم است. نمیشود امام داشت ولی آقا نداشت. این هم از توی طراحی صحنه اش بیرون زده.

نظرات  (۱۱)

ممنون به نکات عمیقی اشاره کردید
پاسخ:
علیک السلام
سلام
فکر نمی کردم که نگاهت به مردم - به خوب بودن - به اخلاف - به امام و خیلی چیز های دیگه اینقدر بچگانه است
رفیق من و تو کنار هم نشسته بودیم و فیلم را دیدیم - با اینکه گفتم از ده نمکی زیاد خوشم نمیاد ولی ایول داشت .
آخونده که خوب بود و دمش گرم
برادر دختره که با غیرت کار می کرد خوب بود و دمش گرم
دختره که در نهایت مشکلات به خودش اومد خوب بود و دمش گرم
لهاف دوز و چشم چرون های محله و تموم محله که در آخر فهمیدن به کی و کجا باید نماز بخونن و دم همشون گرم.
مشکل اینه که دوس داری که سینما مردم را انجور که نیستن نشون بدن که این خوب نیست - خوب اینه که همه ی مردم را با تمام ضعف هاشون جوری نشون بدیم که خوبی هاشون هم دیده بشه
رفیق مردم ایران همین جوریند ولی همین جوریش هم به خیلی ها می ارزه
پاسخ:
همین که شما همه مردم رو همین جوری میبینید که با یک هارت و پورت اینجوری بریزن توی خونه مردم و سنگ بهش بزنن نشون میده چقدر فیلم ده نمکی ضدمردمی بوده.
همین مردم رو اینقدر احمق فرض کردی که با هارت و پورت دو نفر اینطور رفتار کنن و بعدش با سخنان همون دختر خرابی که سنگش میزدند حالی به حولی بشن نشون میده که توی مخاطب دیگه بعد از بلیط خریدن مردم نیستی. مخاطب شدی و با فیلم حس ضد مردمی پیدا کردی. این یعنی فیلم ضد مردمی...

ببخشید سلام
سلام
آقا احسان زیاد با حرفهای شما موافق نیستم البته من فیلم رسوایی رو ندیدم اما فیلم زندگی با چشمان بسته هم که در متن بهش اشاره شده واقعا خیلی نقد بهش وارد بود یه جوراییم افراد مذهبی رو با تفکرات سطح پایین نشون می داد که این واقعا تاسف باره.البته نقد به این فیلم بسیاره و من بیشتر از این اشاره نمیکنم.
در ضمن آقا ایمان جواب سلام واجبه ولی سلام کردن مستحب شما لطف میکردید جواب سلام آقا احسان رو می دادید.
پاسخ:
تذکرتون به جا بود.ممنون
سلام
1. در فیلم رسوایی، صحنه‌های جلف و کلوزآپ‌های تحریک کننده و احتمالا رانت آرایش صورت و مانتوی آنچنانی شاکردوست و... هست و قابل انکار نیست. بدی و پلیدی را نباید به آن صورتی نمایش داد که خودش باعث فساد بشود. خود ده‌نمکی هم این قضییه را قبول دارد چون خودش در روزگاری نه چندان دور در جایگاه نقد و آتش نسبت به فیلم‌های مورددار بود.
2. در فیلم رسوایی، امر به معروف و نهی از منکر به طور ضمنی همبسته‌ی با نفهمی و جهل و کینه نمایش داده می‌شود که به لحاظ تصویر استراتژیک خیلی نفعی به حال سینمای تمدن‌ساز دینی ندارد. همان طور که تصویر نمادین حاجی بازاری متناسب با مشتی ماشالای معروف فیلمفارسی نمایش داده می‌شود و این تصویر در فیلم رسوایی نهادینه می‌شود. این هم نکته‌ی بدی است. در این فیلم، با شخصیت دختر بی‌بندوبار سمپاتی ایجاد می‌شود ولی با شخصیت متظاهر به دین کینه ایجاد می‌شود. فتامل!
3. در رسوایی، و ما ابری، ان النفس لاماره بالسوئ، نفسی قرآن که از لسان یوسف(علیه السلام) صادر می‌شود، جایگاهی ندارد. زیرا حاج یوسف بر خلاف دستور دین تن به همنشینی شبانه و... با یک زن جوان زیبا و دلفریب می‌کند و از نفس خود مطمئن است. در حالی که ما دستور داریم به شدت از جایگاه‌های لغزش جنسی و تمام جایگاه‌های سر و لیز این حیطه از کلام و حرف گرفته تا نگاه و ... پرهیز کنیم. در این تصویر ته‌نشین شده در ذهن مخاطب این است که آن کسی که خیلی پرهیز می‌کند و ترسو است نفس آلوده‌ای دارد( که این حرف بسیاری از عوام دینی جامعه است ) و هر کس بی‌پرواست و از نفس خود مطمئن است و تازه به دخترها حال هم می‌دهد! آدم خوبی است.
4. فیلم نکات مثبتی هم دارد که مطمئنا خود ده‌نمکی فریادش خواهد زد. لایه‌های سیاسی هم دارد که فقط امیدوارم ده‌نمکی عاقبت به خیر شود چون آبروی ده نمکی کمی با ابروی جریان حزب اللهی مملکت عجین شده است.
اصلاح:
3. ... و ما ابری نفسی، ان النفس لاماره بالسوئ،...


5. ممکن است بگویید که حاج یوسف از هول ندیدن افسانه دست خود را می‌سوزاند یا اینکه حتی یکبار هم نگاه لذت جویانه به افسانه نکرد. اما نکته این است که حاج یوسف از دو حال خارج نیست. یا از لحاظ جنسی تعطیل است که پس این همه مراقبت چیست؟ یا اینکه شهوت جنسی دارد، پس چرا نصفه و نیمه مراقبت می‌کند؟ چرا افسانه را راه می‌دهد؟ چرا کارهای مشتبه می‌کند؟ چرا خود را که یک آخوند است در مظن اتهام قرار می‌دهد؟ به قول حیدر، مومن شهوتش تیز است. چه طور حاج یوسف این قدر از خودش مطمئن است در حالی که مطابق دستورهای دینی مومن موظف به دوری حداکثری از فضا و اتمسفر جنسی گناه آلود است.
6. کارکردن شبانه حاج یوسف که واقعا خنده دار است. پس حاج یوسف کی استراحت می‌کند؟ ده‌نمکی می‌توانست حمل کیسه برای محرومین را به لسان روز ترجمه کند و مثلا یک حرکت امروزی و قابل فهم را به تصویر بکشد. آدم خیرخواه و انفاق کننده در روزگار اینترنت و نهادهای خیر و عابربانک و... آیا باید کیسه بدوش بکشد. جالب است که حاج یوسف کیسه را دقیقا به دوش می‌گرفت. واقعا خنده‌دار بود. البته این جا پیام سیاسی داشت.

7. در مورد هواداری سیاسی از فیلم هم باید بگویم که جریان جبهه پایداری پشت فیلم است.(ر.ک. رجانیوز) که کار غلطی است. اگر همین فیلم را، دقیقا همین فیلم را یک فیلمساز آن طرفی می‌ساخت رجانیوز مرثیه خوانی می‌کرد و وااسلاما راه می‌انداخت. اما از صادق کوشکی خوشم آمد که در مورد رسوایی گفت: آیا ده‌نمکی روی‌اش می‌شود که فیلم را به امام زمان(علیه السلام) نشان بدهد؟

8. در مورد مردم و ضدمردم و... هم بگویم که این موضوع در نگاه من گل‌درشت نبود. اما نگاه ده‌نمکی ایرادش این بود که در بین مردم عادی مسجد هیچ کس غیر از لحاف دوز مومن درست و حسابی نبود. چون مومن نباید تا هفتاد احتمال مثبت راه را برای احتمال منفی باز بگذارد. مردم محل و مسجد و حتی یک روحانی جوان که داخل مردم ول می‌چرخید؛ همه و همه یکدست خام یک بلوتوث مسخره و بی‌مفهوم شده بودند یک نفر آدم عاقل و نیمه فهمیده هم درون‌شان نبود. تا حدودی توهین است قبول دارم.
9. در کل راهی که ده‌نمکی می‌رود ره به ترکستان می‌برد. خدا ما و او و همه را به راه راست هدایت کند و عاقبت‌مان را ختم به خیر کند ان شاالله.
سلام
سال ن ومبارک
من فیلم فارسی چی چیه؟
خوب بود
نوروزی چقدر نوشتی تو؟!
پاسخ:
سلام سال نو شماهم مبارک
منظورم همین اصطلاحیه که به فیلمهای برفوش و عامیانه و ... میگن بود.
در ضمن من قرار نداشتم که نوروزی بنویسم. اگه هم داشتم یادم نمیاد.
سلام. رسوایی را دیدم.

1. دو-سه باری این متن ایمان را خواندم، ولی از آن سر درنیاوردم. اشکالی ندارد کمی پاکیزه‌تر بنویسیم. جمله‌های زیادی از این متن، گنگ و نامفهوم و جوزده است. مانند مفهومِ بدونِ تعریفِ «بی‌مردمی» که از قضا قبل از ضدِّ مردمی است! (بی‌مردمی یعنی چه؟ چرا قبل از ضدِّ مردمی است؟ چرا «ضدِّ مردمی» باید قبل داشته باشد؟ با چه منطقی؟ نوشتن فقط کنار هم قرار دادنِ جمله‌ها و شهوتِ جمله‌های نو ساختن نیست، نوشته باید بتواند از خودش دفاع کند.)

2. رسوایی، فیلمِ نقدِ رفتاری از رفتارهای مردم است. آن هم همه‌ی مردم. آن رفتار هم قضاوت کردن بر اساس شنیده‌هاست. در حالی که فیلم به ما می‌آموزد که به دیده‌های‌مان هم نباید اعتماد کنیم، چه برسد به شنیده‌ها. تمهیدِ فیلم این است که همه‌ی مردم ممکن است بلغزند و اشتباه کنند. فیلم به درستی همه‌ را لغزاند؛ نه فقط گروهی خاص را. فیلم هرگز واردِ زندگیِ مردم نشد. پرسش‌های فلسفی از انسان نکرد. (کاری که پذیرایی ساده انجام داد.) به هیچ کس توهین نکرد. برخلافِ پذیرایی ساده که پر از توهین و تحقیر بود. پذیرایی ساده مچِ مردم را گرفت، ولی رسوایی می‌خواهد دستِ مردم را بگیرد. این دیالوگ هدفِ فیلمِ ده‌نمکی است. اصلاح‌گری سازنده از فیلم کاملاً فریاد می‌شود.

3. فیلم آخوندِ خوب و مردمی را آخوندی می‌داند که حکومتی نیست. فیلم در تلاش برای جا انداختنِ نوعی دینِ عرفانی به جای دینِ فقهی است. البته هرگز آخوندِ فیلم، از خطِّ شریعت جدا نمی‌شود. و هرگز هم با دختره زیرِ یک سقف نخوابید. ولی جنسِ برخوردش بیشتر عرفانی است تا فقهی. آخوندِ خوب مردمِ بد را بهتر از دولتِ خوب می‌داند. زیرا دخترِ بد را به مأمور خوب نمی‌دهد. این‌جا نقدی ویران‌گر از حکومت هم می‌شود. و عکسِ امام به جای آن که روی دیوار باشد، روی زمین است. (اشکالِ مضحکِ ایمان که هرگز وارد نیست!)

4. ما دختره را بیشتر از مردم و آن بازاری ظاهر الصلاح دوست داریم. ده‌نمکی توانست چنین احساسی را بیافریند. همان که در نوشته‌ی سجّاد بود و به نظرم این هم از قوّتِ فیلم بود. (آن شعر معروفی که میرزا خواند که «شیخی به فاحشه‌ای گفت...» اتّفاقاً کاملاً دینی، درست و به‌جا است.) این احساس، احساسِ درستی بود و باید هم ما دختره را از انسان‌های ظاهر الصلاح بیشتر دوست می‌داشتیم.

5. کارهای فیزیکی و کاگری و کیسه به دوش گرفتن حاج یوسف کاملاً درست، و یک روضه‌ی فوق‌العاده بود. این سبک کمک به محروم و این سبک کار کردن باید دوباره احیا شود. این‌جا فیلم روضه می‌خواند. چقدر هم من این روضه را دوست دارم. چقدر ده‌نمکی زیاد روضه خواند. شخصیّتِ عرشی حاج یوسف، نشانه‌ای از روضه بودنِ رسوایی است. پایِ روضه هم طبعاً باید اشک ریخت. اگر ایمان پای فیلم اشک ریخت، معلوم می‌شود فیلم می‌تواند وجه روضه داشته باشد. از این جهت که فیلم برای من روضه بود.

6. فیلم دو کارِ شاهکار داشت. یکی اکبر عبدی و دیگری تیتراژ ابتدایی‌اش بود. اکبر عبدی‌اش درخشان‌تر بود باز.

7. فیلم تمِ جدیدی در امر به معروف و نهی از منکر را معرّفی می‌کند. آن هم تمِ حاج یوسف است. فقط اخلاق و فقه و فلسفه نیست که نیاز به استاد دارد. امر به معروف و نهی از منکر هم برای خود سلوکی می‌خواهد و استادی و روشی. اگر شخصیّت‌های فیلم، استاد اخلاق بودنِ حاج یوسف را باور داشتند، باید در امر به معروف و نهی از منکر هم با او هم‌گام می‌شدند و استادی‌اش را می‌پذیرفتند و به او کمک می‌کردند. (به نظرم دلیل آن که امر به معروف در جامعه‌ی ما خشکیده این است که امر به معروف تدریس نمی‌شود.) از این‌جا معلوم شد آن همه ریش و آخوند و طلبه که دورِ حاجی را در کلاس اخلاقش گرفته بودند، استاد بودن و دینی بودنِ شخصیّتِ حاج یوسف را باور نداشتند.

8. رسوایی ضعف‌هایی هم دارد. مثلِ دیالوگ‌نویسی‌های ضعیف (مخصوصاً در بین دختران خیابانی). از این ناحیه فیلم ضربه می‌خورد. من که اذیّت شدم. از سازنده‌ی فقر و فحشا انتظار می‌رفت بهتر بتواند زبانِ آن‌ها را بیان کند. استفاده بیش از حد از شعر، داستان‌نگفتن، و تبدیل فیلم به روضه از این دسته است. ولی عجیب است که مردم این روضه را پس نمی‌زنند. امیدوارم مردم با دیدن این فیلم بیاموزند که رسوایی هیچ انسانی را بلوتوث نکنند. اگر فیلم همین یک نکته را بتواند جا بیاندازد، هنر کرده است.

9. ضعفِ دیگر فیلم، پایان‌بندی غیر منطقی و نادرست فیلم است. چقدر دوست داشتم آخوندِ فیلم از طرفی و دختره از طرفِ دیگری از این محلّه کوچانده می‌شدند. در این صورت هم رفتاری از رفتاهای ما به درستی نقد می‌شد و هم تصفیه و پالایش شخصیت‌های فیلم معنادارتر می‌شد. مثلاً یکی‌شان می‌رفت قم و دختره هم می‌رفت حرمِ امام رضا. و این وسط بی‌خیال حرفِ مردم. چه می‌شد اگر ده‌نمکی اندکی باید پای حرفش استقامت نشان می‌داد. انصافاً برگشتنِ مردم و خوب شدن‌شان نادرست و غیر واقعی و فیلم هندی‌وار بود.
پاسخ:
سلام
1. ببخشید که بدون اجازه شما شهوت رانی کردیم. اما در جواب سوال شما باید بگویم که بی مردمی معلوم است چیست. همین جدا شدن از مردم است. همین است که بروی و در جایگاهی بایستی که بدون اینکه با مردم دیالوگ داشته باشی و بدون اینکه جهانشان را بفهمی در موردشان بدگویی کنی یا حتی بدون بد گویی کردن احمق بشماریشان.(با این حساب 90 درصد سینمای ایران به این مرض با درجات مختلف دچارند). اینکه چرا ما قبل ضد مردمی است ابه این برمیگردد که شمای فیلمساز و شخصیت اولتان نه تنها از مردم بد میگویید بلکه در مقابل مردم قرار میگیرید.(و احتمالا چون این مردم احمق تر از آنند که بنا بر نظر شما اصلاح شوند باید مضحکانه بکوچید بروید به قم یا مشهد...) البته باید این نکته را میگفتم که ده نمکی این مرحله را جهشی خوانده و در واقع خودش ضد مردم نشده 15 دقیقه پایانی فیلمش شده.
2. رسوایی هم نقد رفتار مردم است و هم نیست. نقد رفتار مردم است چون احترام به روحانیِ جامعه را در کنار و شاید در مقابل چشم چرانی نشان میدهد. نیست چون غیرت مردم را در مورد آبروی دیگران انکار میکند و در مقابل راهکار اصلاحی هم نشان نمیدهد.مردمش یکهو این رو به آن رو میشوند.همین. این که نشد نقد. این بیشتر شبیه فشار دادن انگشت دست در زخم مجروح است. این نقد نیست برادر من. در ضمن پرسش های فلسفی و این چیزی که شما بهش میگید توهین به مردم. مال همون مرحله ایست که من بهش میگم بی مردمی. در اینجا فیلمساز هنوز با مردم مقابله نکرده است.
3. فکر میکنم جای عکس امام روی طاقچه بود نه روی زمین. عکس امام در کنار عکس رزمنده ای که حاج یوسف به او کمک میکند. عکس آیت الله قاضی هم بود. روحانی اش کلاً با نظام و حکومت کاری نداشت. ازنظر ده نمکی هم روحانی خوب باید از نون بازویش بخورد و وجوهات و این جور چیزها را برایمردم خرج کند که این مساله را خوب درآورده بود. ایراد به قول جنابتان مضحک من هم بر میگشت به توقف انقلاب اسلامی در امام و شهدا. همان یک پلان عکس امام و شدا در کار رویکرد روحانی و حکومت نشان از توقف انقلاب در بهمن 57 و جنگ است. بعدش را روحانی ها مردم نه کاری دارند و نه کاری کرده اند.(این برداشت من بود)
4. در مورد بند 4 حرفی ندارم بزنم. اما از زمانی که فیلم را دیدم به این فکر میکنم که شخصیت دختره و حتی ظاهرش رو چطور میشد بهتر از این درآورد؟ به نظرم از نظر ظاهری هم، دخترِ خراب ده نمکی، خیلی محجوب تر و بهتر از دختر مثبت های دیگر جاهای سینما و حتی تلویزیون بود. بالاخره باید یه چیزی نشون میداد که بگه دختره خرابه دیگه.(این در جواب سجاد بود بیشتر) و از این جهت به نظرم ده نمکی شریف کار کرده بود.
5. من هم از این روضه (همانطور که گفتم روضه محض نبود و تبدیل به سینما شده بود) خیلی لذت بردم. البته به جز همان 15 دقیقه آخر که این متن را برای همان 15 دقیقه آخر نوشتم.
6. با اکبر عبدی اش موافقم. اما تیتراژ اصلا من را جذب نکرد.
7. موافقم
8. مردم این روضه را پس نمیزنند چون در اکثر دقایق، فیلم و فیلمساز با مردم قاطی هستند و با هم در می آمیزند و یک جوری با هم زیست میکنند.(البته به جز همان 15 دقیقه کذایی). بعید میدانم اینکه"مردم با دیدن این فیلم بیاموزند که رسوایی هیچ انسانی را بلوتوث نکنند"  میسر شده باشد. فیلم به مخاطبش سوزن نمیزند به مردمش جوالدوز میزند. ایراد اصلی من هم همینجاست. فیلمساز باید کاری میکرد که من مخاطب در کنار مردم و حاجی فرش فروش قرار میگرفتیم و این آخوند مال مردم خور شهوت پرست را محکوم میکردیم و حتی بولوث کردن فیلم رسوایی دیگران را از سر غیرت میدانستیم بعد پرده را کنار میکشید تا ما در کنار مردم خجالت بکشیم. نه اینکه مردم را در جلوی چشمان ما محکوم کند.(البته اینکه گفتم کار خیلی سختیه و تا حدودی با سطح تحملی که در جامعه ما وجود دارد نشدنی است. 
9. پایان بندی نهایی فیلم ضعیف بود درست اما آنچه شما دوست داشتید بسیار برای من  مسرت بخش بود:)))
آخه برادر من بره قم چکار؟ مگه مردم قم چه فرقی دارن؟ نزار دهن من باز بشه...

۲۰ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۱۹ ابوالحسن صفرپور
سلام
ایمان نقدت رو حال کردم حاجی... فیلم نقدِ کارهای اون خانم نبود بلکه همش میخواست بگه مردم باید مراقب خودشون باشن. حاج آقا رو خیلی فضایی به تصویر کشیده بود و از واقعیت جامعه دور بود. مردم رو احمق فرض کرده بود. سکانکس آخری فیلم اصلا بهش نمیچسپید یعنی تخیلی بود. تصادف داداش دختره و شفاگرفتنش که خیلی ربطی هم به فیلم نداشت. ولی جدا حاج آقا رو خیلی بهتر میشد توی فیلم درآورد که مردم وسط فیلم تحت تاثیرش باشن نه اینکه همش بگن صلوات، تکبیر و ... ( مردمی که توی سینما پشت سرم نشسته بودن رو میگم)
من که خیلی از فیلم نمیدونم فقط نظر خودمو گفتم.
یاعلی
پاسخ:
سلام
با کلییت نظراتت موافق نیستم.
ممنون سر زدید.
سلام
به نظرم تصویر کاریکاتوری از مردم نشان میداد.
اینکه همه مردم با یک بلوتوث کذایی بلغزند و با یک خطابه متحول شوند.
نقد نیست اگر توهین هم نباشد.
البته به نظرم رسوایی فیلم رو به جلویی است برای ده نمکی.
راستی به این پست و حواشی اش میگویند یک کرسی آزاداندیشی حسابی.
یاعلی
پاسخ:
ممنون
این یادداشت رو هم بخونید،بد نیست.
http://toranj.org/index.aspx?siteid=15&pageid=6578&newsview=247189

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
تجدید کد امنیتی